داداگاه عشق ، مطلب ارسالی ازتنها و بي كس
نوشته شده توسط :
 
 
دادگاه عشق :


جلسه محاكمه عشق بود و قاضی عقل ، وعشق محكوم بود به تبعید به دورتریند نقطه مغز یعنی فراموشی .

قلب تقاضای عفو عشق را داشت ولی همه اعضا با او مخالف بودند.

قلب شروع كرد به طرفداری از عشق، آهای چشم مگر تو نبودی كه هر روز آرزوی دیدنش را داشتی، ای گوش مگر تو نبودی كه در آرزوی شنیدن

صدایش بودی و شما پاها كه همیشه منتظر رفتن به سویش بودید حالا چرا اینچنین با او مخالفید؟

همه اعضا روی برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند ، تنها عقل و قلب در جلسه ماندند .

عقل گفت : دیدی قلب همه از عشق بی زارند، ولی متحیرم با وجودی كه عشق بیشتر از همه تو را آزرده چرا هنوز از او حمایت میكنی ؟

قلب نالید و گفت : من بی وجود عشق دیگر نخواهم بود و تنها تكه گوشتی هستم كه هر ثانیه كار ثانیه قبل را تكرار میكند و فقط با عشق میتوانم یك قلبی واقعی باشم ...

 





:: بازدید از این مطلب : 569
|
امتیاز مطلب : 157
|
تعداد امتیازدهندگان : 43
|
مجموع امتیاز : 43
تاریخ انتشار : 9 اسفند 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: